استادِ علی حاتمی و محمد علی کشاورز که ناشاخته مانده
تاریخ انتشار: ۲۹ آبان ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۴۳۷۹۹۱
دکتر مهدی فروغ، استاد هنرمندانی همچون علی حاتمی و محمد علی کشاورز را همردیف سِر لارنس اولیویه و ریچارد برتون میدانند ولی او چهرهای است که در ایران خودمان کمتر معرفی شده و بویژه نسل جوان به ندرت او را میشناسند.
به گزارش ایسنا ، او زاده آبان سال ۱۲۹۰ و موسس دانشکده هنرهای دراماتیک است که بعدها به دانشگاه هنر و اداره هنرهای دراماتیک تفکیک شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بعضی از دانشجویانش در گفتگوهای غیررسمی گفتهاند که او جزو استادانی بود که به شایستگی در جایگاه مدیریت یک دانشکده هنری قرار گرفت و همواره محیط دانشگاه را به محیطی امن برای فعالیت دانشجویان تبدیل کرد. او با تلاشهای خود توانست برای دانشجویان امکاناتی همچون کمهزینه کردن تحصیل ، سفرهای بسیار ارزان به خارج از کشور، لباس ورزشی مناسب برای تمرین تئاتر و ... فراهم آورد. علاوه بر آن بهترین استادان ادبیات، جامعهشناسی، شمشیربازی و... را برای تدریس دعوت کرد تا دانشجویان این دانشکده از هر نظر آموزشهای لازم را دریافت کنند.
این نوشتار به انگیزه زادروز این هنرمند و چهره دانشگاهی در ایسنا منتشر میشود. در این مطلب بخشی از خاطرات حمید سمندریان، هنرمند و استاد تئاتر را از همکاریاش با مهدی فروغ مرور میکنیم و در ادامه با عادل بزدوده ، هنرمند شناختهشده تئاتر عروسکی که دهه ۵۰ در دانشکده هنرهای دراماتیک در رشته نمایش عروسکی تحصیل کرده، به گفتگو مینشینیم.
حمید سمندریان بعد از اینکه تحصیلاتش را در آلمان به پایان رساند، تصمیم قطعیاش را گرفت و با وجود همه امکاناتی که در آن کشور برایش فراهم میشد، میخواست به میهن خودش بازگردد.
پیش از بازگشت او، پدرش به وزیر وقت فرهنگ و هنر نامهای نوشت و وزیر هم او را به دکتر فروغ ارجاع داد. مهدی فروغ، رییس اداره هنرهای دراماتیک به سمندریانِ پدر گفت برای پسرتان بنویسید ما در ایران تئاتر داریم، تلویزیون داریم و از ایشان حمایت میکنیم.
تصویری دیگر از مهدی فروغسمندریانِ جوان به محض بازگشت به ایران نزد دکتر فروغ رفت که به گرمی او را پذیرفت و به وزیر فرهنگ و هنر هم خبر داد که آن ایرانی حالا در ایران است.
فروغ به سمندریان از وضعیت تئاتر ایران گفت، اینکه در آغاز راه هستیم و از او دعوت کرد تا در اداره هنرهای دراماتیک مشغول به کار شود.
سمندریان در کتاب گفتگوی خود با افسانه ماهیان از فروغ به عنوان انسانی دوست داشتنی یاد کرده که طبیعتی بسیار سمپاتیک داشته است.
فروغ که مدتی بعد دانشکده هنرهای دراماتیک را تاسیس کرد، چهرههایی همچون دکتر محمد جعفر محجوب، آریانپور، زرینکوب و ... را برای تدریس دعوت کرد. از اولین دانشجویان این دانشکده میتوان به نامهایی همچون علی حاتمی، محمد علی کشاورز، پروانه پرتو، محمد حفاظی و ... اشاره کرد.
هرچند سمندریان و فروغ بعد از مدتی، دلگیریهایی از یکدیگر پیدا کردند ولی احترام و علاقه میان آنان همواره حفظ شد و سمندریان در همان کتاب از او به نیکی یاد کرده و برایش ابراز دلتنگی کرده است.
عادل بزدوده اما جزو دانشآموختگان رشته نمایش عروسکی در این دانشکده است. او در سخنان خود ابتدا توضیح میدهد که چگونه طرح راهاندازی رشته نمایش عروسکی در دانشکده هنرهای دراماتیک اجرایی شد و بعد تاکید میکند که بدون حمایت دکتر فروغ، چنین چیزی محال بود.
این هنرمند نمایش عروسکی یادآوری میکند: ماجرای تشکیل دپارتمان نمایش عروسکی به زمانی برمیگردد که زندهیاد نصرت کریمی با بورسیه وزرات فرهنگ و هنر آن زمان به جمهوری چک رفت و در آنجا دوره فیلم عروسکی دید و فیلم عروسکی تکفریم گرفت. بعد از بازگشتش، وزیر وقت فرهنگ و هنر به دنبال این بود که او در چک چه کرده و سفرش چه رهاوردی داشته است. نصرت کریمی هم به وزیر گفت که در نظر دارد در دانشکده هنرهای دراماتیک رشته فیلم تکفریمی عروسکی راهاندازی کند ولی وزیر آب پاکی روی دستش ریخت و با این پیشنهاد مخالفت کرد اما وقتی کریمی، پیشنهاد راهاندازی دپارتمان نمایش عروسکی را داد، به گرمی از او استقبال شد.
عادل بزدودهاو ادامه میدهد: دپارتمان نمایش عروسکی به کوشش نصرت کریمی و یکی دو تن از دوستان او همچون زندهیاد طاها بهبهانی که خیلی کم از او یاد میشود، و نیز دو تن از بزرگان نمایش عروسکی فرانسه و چک راهاندازی شد. برای این کار نصرت کریمی استادی را از فرانسه و اسکار باتک را از چک دعوت کرد که هر دو از هنرمندان بنام نمایش عروسکی بودند. نصرت کریمی که در چک رشته عروسکی خوانده بود، دیگر دوستان اسکار باتک را هم برای تدریس در رشته نمایش عروسکی دعوت کرد و همه اینها بدون پشتیبانی و همراهی دکتر فروغ ممکن نبود. او از جمله کسانی است که تاثیرات ماندگاری بر فرهنگ ما بر جای گذاشت و ارادات قلبی من به او به این دلیل است که نمایش عروسکی را به رشتهای دانشگاهی تبدیل کرد.
بزدوده که در دوره نوجوانی خود عضو کانون پرورش فکری بوده، یادآوری کرد: زندهیاد اردشیر کشاورزی از دانشجویان دانشکده هنرهای دراماتیک و مترجم و دستیار اسکار باتک بود که با همراهی او به کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان آمد . در آن مقطع دان لافون، هنرمند سرشناس تئاتر آمریکا سرپرست گروه تئاتر کودک در کانون پرورش فکری بود. به دعوت لافون، اسکار باتک نمایش عروسکی «حادثهای در شهر عروسکها» را با اعضای گروه تئاتر کودک کانون یعنی رضا بابک، بهرام شاه محمدلو، مرضیه برومند، علیرضا هدایی، سوسن فرخنیا و اردوان مفید اجرا کرد که اولین نمایش عروسکی مدرن در ایران است و این گونه بود که مرکز تئاتر کودک کانون به مرکز تئاتر کودک و عروسکی تبدیل شد.
این کارگردان تئاتر اضافه میکند: در واقع دکتر فروغ با همراهی خود در آن مقطع، به ایجاد جریان نمایش عروسکی در ایران کمک شایانی کرد اما او با وجود همه خدماتی که ارایه کرد، هرگز منم منم نداشت و بسیار باشعور و مدیری کاملا فرهنگی بود. امروز هم اگر از او و هنرمندانی دیگر همچون طاها بهبهانی، نصرت کریمی و ... یاد نکنیم، به فرهنگ کشور خود خیانت کردهایم.
دکتر مهدی فروغ مهر سال ۱۳۸۷ در آمریکا درگذشت. ترجمه کتاب «چگونه از موسیقی لذت ببریم» نوشته آرون کوپلند، نگارش کتابهای « شاهنامه و ادبیات دراماتیک» و «قربانی دادن ابراهیم در تعزیه ایرانی» از دیگر آثاری است که از او بر جای مانده است.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: رشته نمایش عروسکی فرهنگ و هنر راه اندازی نصرت کریمی تئاتر کودک مهدی فروغ دکتر فروغ
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۴۳۷۹۹۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مراسم نکوداشت اکبر زنجانپور با حضور استادش
به گزارش «تابناک» به نقل از ایسنا، این نکوداشت، عصر روز یکشنبه ۹ اردیبهشت ماه همزمان با زادروز حمید سمندریان که یکی از استادان زنجانپور بوده است، با حضور جمع پرشماری از مخاطبان در تالار استاد جلیل شهناز خانه هنرمندان ایران برپا شد.
در این مراسم که به کوشش انجمن کارگردانان تئاتر ایران با اجرای محمد سلوکی برگزار شد، نشان ویژه خانه تئاتر به این هنرمند باسابقه اهدا شد.
در آغاز، شهرام گیلآبادی، رییس انجمن کارگردانان با اشاره به زادروز حمید سمندریان گفت: نام او خاطرات فراوانی به ذهن هر یک از ما میآورد و هُرم نفس ایشان بر صورت تک تک ما نشسته و هیچ لحظهای در تئاتر ما بیحضور ایشان نبوده.
او با ارایه توضیحاتی درباره تقدیرهایی که در نوزدهمین «شب کارگردان» صورت میگیرد، افزود: خوشحالیم در سال قبل به سختی سعی کردیم در کنار دوستانمان بایستیم. هیچ تحمیلی را نپذیریم و با استقلال در جهت عملی کردن نظرات خود بکوشیم. همچنان در کنار تمام هنرمندان تئاتر میایستیم و به ظالم اجازه صفآرایی نمیدهیم چون تئاتر، عرصه حقیقت است.
گیلآبادی یادآوری کرد: سال قبل مدالیوم خانه تئاتر به آتیلا پسیانی اهدا شد که امسال یاد او را گرامی میداریم.
در ادامه تصاویری از آتیلا پسیانی در مراسم سال گذشته این انجمن پخش شد و حاضران به یاد او کف زدند.
سپس احسان حاجیپور ، دبیر برنامه و عضو هیات مدیره انجمن کارگردانان با خوشامدگویی به مهمانان متن اولین لوح تقدیر را که به علی شمس مربوط میشد، ارائه کرد و این تقدیر با حضور صدرالدین زاهد، کارگردان، مترجم و بازیگر باسابقه تئاتر انجام شد.
علی شمس، نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر با تشکر از برگزارکنندگان برنامه آرزو کرد مسیر اتفاقات طور دیگری بچرخد و همه کسانی که به شیوههای گوناگون کار میکنند، بدون هیچ گونه رنج و تبعاتی بتوانند آثار خود را ارائه کنند.
او عنوان کرد که بهتر است برای اینکه برنامه به حاشیه کشیده نشود، سکوت کند.
در ادامه آرش دادگر، عضو هیات مدیره انجمن کارگردانان طی سخنانی درباره علیرضا کوشک جلالی، کارگردان و مدرس تئاتر، متن تقدیرنامه او را خواند و این کارگردان با حضور اصغر همت، تقدیر شد.
کوشک جلالی با تشکر از برگزارکنندگان این برنامه فقط آرزو کرد که برخی خبرهای ناخوشایند را که این روزها می شنویم، دیگر نشویم.
در بخش بعدی، مراسم تقدیر از ژاله علو برپا شد که خودش در برنامه حضور نداشت اما پیامی صوتی را فرستاده بود که پخش شد.
او در این پیام عذرخواهی کرد که به دلیل کسالت، نتوانسته در برنامه شرکت کند و از عشق و علاقهاش به تئاتر و نمایش رادیویی گفت.
او همچنین به پیشینه حضورش در تئاتر و هنرمندانی که با آنان همکاری داشته، اشاره کرد.
علو عنوان کرد که در رادیو نمایشهای بسیاری را کارگردانی کرده و افزود: برایم افتخاری است که توانستم کارهایی انجام دهم که بعد از گذر سالها هنوز به خوبی از آنها یاد میشود. او در پایان شعری از سرودههای خودش را خواند.
سپس محمد رحمانیان، دیگر عضو هیات مدیره انجمن کارگردانان متن تقدیرنامه ژاله علو را خواند و ایرج راد به نمایندگی از علو تقدیرنامه او را دریافت کرد.
او همچنین بخش کوتاهی از نمایشنامه «روزهای رادیو» را که اشارهای به ژاله علو و رقیه چهره آزاد داشت، اجرا کرد.
رحمانیان حضور کوشک جلالی را در تئاتر کشورمان همچون معجزهای خواند که در امر آموزش در استانهای گوناگون و ترجمه و کارگردانی ثابت قدم است و خطاب به او گفت: علیرضای عزیز بمانی برایمان!
هایده حائری ، مدرس تئاتر و دیگر هنرمند حاضر در برنامه از جایگاه تماشاگران گفت: من اعتراض دارم.
او از مردم کشورمان قدردانی کرد که به هنرمندان کشورشان احترام میگذارند و در مراسم تقدیر از آنان شرکت میکنند و گفت: الان احساس کردم جای یک خانم در مراسم تقدیر از خانم علو خالی است. ایشان دوست خیلی صمیمی دو تن از عمههای من بودند؛ خانمها طوسی و عذرا حائری. حیف است که تقدیرنامه خانم علو را دو تن از آقایان دریافت کنند.
او بعد از این سخنان طنزآمیز که با خندههای تماشاگران همراه شد و به دعوت رحمانیان که در دانشکده هنرهای زیبا دانشجویش بوده، روی صحنه رفت و تقدیرنامه علو را دریافت کرد.
رحمانیان نیز در سخنانی از حائری به عنوان یکی از استادان خوب خود یاد کرد که به نوعی، منشأ ساخت فیلم «هامون» شده چون با اجرای اثری از او، داریوش مهرجویی خسرو شکیبائی را برای بازی در «هامون» انتخاب کرده است.
در بخش بعدی، بخشهایی از فیلم زندگی تئاتری اکبر زنجانپور در گفتگو با محمد رحمانیان پخش شد.
سپس محمود دولتآبادی روی صحنه رفت و با تشریح خاطراتی از مهدی فتحی (بازیگر فقید تئاتر) که دوست مشترک خودش و زنجانپور بوده، گفت: ما در آن دوران قدم میزدیم و فکر میکردیم کسانی که کار هنر نمیکنند، چه میکنند.
او ادامه داد: زنجانپور در کنار دیگر دوستان ما سعی کرده هنر بورزد ولی همیشه موانع اجازه نداده این فعالیت چه در ایشان و چه در دیگر دوستان، ادامه پیدا کند.
دولتآبادی افزود: آنچه مایه خرسندی من است، حضور این اجتماع است که به مناسبت دوستی هنرمندان تئاتر تشکیل شده و بسیار گرامی است.
این داستاننویس با سابقه که پیشنیه تئاتری دارد، خاطراتی از دوران مشکلات خودش در تئاتر در سال ۵۳ بیان کرد و افزود: بعد از آن سال، دیگر روی صحنه نرفتم ولی سال ۵۶ پیشنهاد تشکیل سندیکای تئاتر را دادم و در تئاترهای لالهزار به نشان تقدیر از هنرمندان گذشته خود برنامهای تدارک دیدیم اما متاسفانه دیگر آن تئاترها باقی نماند.
دولتآبادی خطاب به حاضران در برنامه افزود: وقتی مهدی فتحی کسل و بیحوصله میشد، برای خودش نقشی میساخت و آن را اجرا میکرد. یعنی لازم نیست حتما چیزی بشود، همین که هستید و سرپا هستید، همین که چنین شبهایی برگزار میشود، یعنی شدن. چیزی در انتظار هنرمند نیست. آرزو میکنم همیشه رونده باشید و وقتی هم خسته میشوید، خستگی از تن دور کنید و دوباره ادامه بدهید.
سپس رحمانیان بار دیگر روی صحنه رفت و با یادآوری خاطراتی از زنجانپور گفت: اولین بار استاد را در «آتش بدون دود» کار نادر ابراهیمی و بعد از آن در فیلم «بیتا» هژیر داریوش و پس از آن در نمایشهای تلویزیونی دیدم.
این نمایشنامهنویس و کارگردان اضافه کرد: اولین مواجهه من با آقای زنجانپور به عنوان کارگردان، اجرای درخشان ایشان از نمایشنامه «همه پسران من» کار آرتور میلر بود که سبب شد راه خودم را به عنوان کارگردان پیدا کنم. صحنههای درخشان این نمایش از یک کلاس درس آموزندهتر بود و هنوز تک تک صحنههای آن را به یاد دارم و بزرگترین تاثیری است که یک اثر هنری و یک کارگردان بر من گذاشته است.
رحمانیان از اجرای نمایش«مروارید» نوشته عزتالله مهرآوران و کار زنجانپور به عنوان دیگر نمایش درخشانی یاد کرد که همچنان تاثیرش بر او باقی مانده و آرزو کرد که سایه زنجانپور همچنان بر سرمان باقی بماند.
در بخش بعدی برنامه، تصاویری خاطرهانگیزی از نمایش «نگاهی از پل» نوشته میلر و کار سمندریان پخش شد که سال ۵۱ اجرا شده است.
سپس مسعود دلخواه، دیگر کارگردان حاضر در برنامه در سخنانی با بیان اینکه مبالغه نمیکند، گفت: تصمیم دارم از دشواری اکبر زنجانپور بودن صحبت کنم چون اکبر زنجانپور بودن، اصلا ساده نیست.
او با یادآوری اولین خاطرههای خود از زنجانپور افزود: نمایشی از رکنالدین خسروی دیدم که زنجانپور و بهروز بقایی در آن بازی میکردند. او در این نمایش بیش از ۲۵ کارکتر را بازی کرد و هنوز صدایش و انرژیاش را که خیلی سریع از نقشی به نقشی میرفت، در ذهنم مانده.
دلخواه با بیان خاطره همکاریاش در نمایش «دایی وانیا» به کارگردانی زنجانپور ادامه داد: یک نفر میتواند بازیگر، کارگردان، دوبلور یا انسان شریفی باشد و همیشه خود اصیلش باشد ولی داشتن همه اینها در یک جا سخت است و اکبر زنجانپور همه اینها را با هم دارد. رفتار او میتواند الگویی باشد برای نسل جوان؛ از دیسیپلین کاریاش تا برخورد یکسان با همه اعضای گروه.
وی خاطرنشان کرد: در نمایش «دایی وانیا» کاریزمایی روی صحنه میدیدم که نظیرش را ندیده بودم. کاریزمای اکبر زنجانپور، از خود بودن اوست و نترس بودن و نقاب به چهره نداشتنش. ما بعد از آن نمایش، در گفتگوهایمان از ابزورد بودن شرایط اجتماعی و تئاتری با هم حرف میزنیم.
دلخواه در پایان سخنانش پیشنهاد کرد یک جایزه بازیگری به اسم اکبر زنجانپور نامگذاری شود و توضیح داد: این نامگذاری تنها به دلیل این نیست که او بازیگر خوبی است بلکه چون انسان شریفی است.
در ادامه، نوید محمدزاده به عنوان نمایندهای از نسل جوان در سخنانی درباره زنجانپور گفت: خجالت میکشم درباره ایشان صحبت کنم.
او خطاب به زنجانپور ادامه داد: استاد خیلی دوستتان دارم. چندی پیش فرصتی شد تا در کنار شما متنی را دورخوانی کنیم. امیدوارم قسمت باشد روی صحنه کنارتان بازی کنم و نفس شما را حس کنم و لذت ببرم و یاد بگیرم. سلامت باشید و سرحال.
در بخش بعدی، شهرام گیلآبادی که مدتها مدیر رادیو بوده، خاطراتی از دوران کاری خود در این رسانه بیان کرد و گفت: هُرم نفس خیلی از بزرگانرادیو بر صورتم نشست که ویژگیهای مشترکی داشتند.
او خاطراتی از بازی زنجانپور در نمایشی از صدرالدین شجره و نیز خاطراتی از احمد آقالو و مهدی فتحی بیان کرد و ادامه داد: ما در رادیو با حکمتهایی مواجه بودیم که یکی از آنها آموزش سینه به سینه بود. امثال زنجانپور، این فضا را ایجاد کردند که حکمت جاری در رادیو، آموزش باشد. چیزی که از این نسل بزرگ عاید من شد، این بود که نظم، توسعه فکری، دانایی و درایت سکوت را میآورد. این آدمها هر چه دارند در طبق اخلاص میگذارند که دیگران قد بکشند چون آنان بخیل نیستند. ماموریت خود را معرفتشناسی و توسعه فکری میدانند. آقای زنجانپور در عالم هنر، یکی از آبروهای زمین است.
در بخش بعدی، پرویز ممنون، دیگر هنرمند پیشکسوت تئاتر که در وین زندگی میکند و دیشب تازه به ایران رسیده، در سخنانی گفت: هنوز گیج راه هستم ولی خوشحالم که در بزرگداشت اکبر شرکت میکنم.
او که استاد زنجانپور بوده ادامه داد: شما از زماناستادی او گفتید و من چند خاطره از زمان دانشجوییاش میگویم. اولین بار که برای مدیریت دانشکده دعوت شدم، نمایشی از بهمن فرسی روی صحنه بود و اکبر نقش اصلی آن را بازی میکرد . فرسی قبل از کارگاه نمایش، کارهای تجربی و غیر متعارف اجرا میکرد. با دیدن بازی اکبر حیرتزده شدم و اگر سال قبل بازی محمد علی کشاورز را ندیده بودم، با دیدن او روی صحنه، ضعف میکردم.
ممنون از زنجانپور در کنار آذر فخر و کیهان رهگذر وبه عنوان یکی از چند دانشجوی محبوب خود یاد کرد و افزود: هرچند اکبر هم سنش به دانشجویان نزدیک بود، هرگز سراغ شعار نمیرفت و در کار خود همیشه جدی بود. او همیشه محترم بود مثل انتظامی. آنان سر کلاس بسیاری استادان میرفتند چون معتقد بودند از هر استادی چیزی یاد میگیرند.
ممنون اضافه کرد: یکی از نقشهای حساس خود را به او سپرد و بعد از آن، استاد راهنمای رسالهاش شدم که اجرای نمایش «ریل» نوشته دولت آبادی بود و با همراهای رضا بابک اجرا کردند. همه کسانی که در کار تئاتر هستند، عاشقاند ولی زنجانپور جدی بود. به همین دلیل وقتی صحبت از بزرگداشت شد، با خودم فکر کردم اگر قرار باشد در بزرگداشت سه چهار تن از دانشجویانم شرکت کنم، حتما یکی از آنان اکبر خواهد بود.
در بخش پایانی، اکبر زنجانپور در میان تشویق حاضران روی صحنه رفت و در شرایطی که همه به احترام او ایستاده بودند، گفت: امشب آنقدر از من تعریف شد که گیج شدم آن ولی این سخنان مسئولیت آدم را زیاد میکند که تماشاگر و هنر را جدی بگیریم. باید حواسمان باشد به چیزهایی که نوشته و خوانده نمیشود. همه این کارها را میکنیم که به فضا برسیم. آنچه کم است، ارتباط نانوشته و ناگفتهای است که هر کس سهم خود را از آن بر میدارد و گذر میکند.
این هنرمند پیشکسوت ادامه داد: وظیفه ماست که سعی کنیم تصویری را که دیده نمیشود، بسازیم و آنچه را شنیده نمیشود، به تماشاگر پیشنهاد بدهیم و این مال زمانی است که کمتر بتوان حرف زد و گفتنیها را گفت.
زنجانپور در پایان گفت: امشب از حوصله و محبت شما هم شرمندهام و هم به خودم میبالم و اینها مسئولیت مرا بیشتر میکند. «ایبسن» میگوید قویترین انسان کسی است که از همه تنهاتر است. بگردیم و تنهاییهای خود را پیدا کنیم.
سپس نشان ویژه خانه تئاتر با حضور پرویز ممنون، صدرالدین زاهد، محمد رحمانیان، محمود دولتآبادی، ایرج راد، اسماعیل خلج، همسر، دختر و نوه زنجانپور، نشان ویژه خانه تئاتر به این هنرمند اهدا شد.
متن تقدیرنامه او را شهرام گیلآبادی خواند و زنجانپور پس از دریافت این نشان گفت: یک عمر دویدهام و امشب جایزه گرفتهام.
اسماعیل خلج که سالها قبل نمایشنامه مشهور «گلدونه خانوم» را نوشته، خاطرهای از زنجانپور بیان کرد و گفت: شبی به من تلفن زد و اجازه گرفت اسم دخترش را گلدونه بگذارد و من هم به او گفتم من هم این اسم را از شخص دیگری گرفتهام و بر نمایشنامهام گذاشتهام.
زنجانپور هم توضیح داد نوهاش که در این مراسم حضور دارد، دختر گلدونه است.
بعد از برگزاری مراسم، تصاویری از مستند اکبر زنجانپور در محوطه باز پارک خانه هنرمندان ایران پخش شد.
در ادامه تصاویر دیگری از این مراسم را میبینید: